Hi,
I am here after all
I decide to do something new.
I want to be honest with myself and write in this blog everything in my mind, that hurt me deep in my heart!
I love being happy but I am not! I have a good life and job, in the eyes of the others but not mine!
p.s.
let me stay anonymous pls

اتفاقا میخواستم بگم شما خیلی پیچیده مینویسید و اصلا دلتون نمیخواد اینجا راحت بنویسید...
چرا این کاری که خودتون گفتید رو نمیکنید؟
چرا رها نمیکنید خودتون رو؟
اگه من مزاحمم بگید دیگه سر نمیزنم ... ولی مگه من اصلا مهمم؟
مگه برداشتها و فکرهام مهمه؟
منی که هیچی از شما نمیدونم، حتی اسمتون، حتی شغلتون...
خب یکم راحت باشید
شما ناشناسید، ناشناس ِ ناشناس
یکم رها کنید ذهن تون رو
من یکم باید سخت بگیرم که دوستای دبیرستانم با سرچ اسم و فامیلم به وبلاگم رسیدن و برام پیغم گذاشتن که یه شماره بده داریم بچه ها رو جمع میکنیم!
در این حد میشه راحت شناخت و پیدام کرد!!!
یکم راحت باشید جناب ناشناس ِ بینام!
باشه؟
راستش من خیلی گفتگوی درونی دارم تو دنیای واقعی!
این چیزایی که اینجا مینویسم بخشی از گفتگوهای درونی منه که تو دنیای واقعی نمیتونم به کسی بزنم.
اتفاقا خیلی خوشحالم که یکی هست اقلا که اینا رو میخونه و این برام خیلی مهمه !
شما هم اسممو میدونستید و هم تقریبا شغلم رو اما فکر کنم یادتون رفته
نه اصلا مزاحم نیستید و برعکس
اگه از جزئیات زندگی من خبر داشتید متوجه میشدید که نمیشه رها بشم!
به هر حال خیلی خیلی سپاسگزارم و امیدوارم که سر بزنید
.
http://aakharinaarezoo.persianblog.ir/post/5/
یادمه اون روزها رو! اتفاقا چند وقت پیش دوباره خوندم اینا رو