-
دل دیوانه
دوشنبه 12 تیرماه سال 1391 13:35
... من چه می گویم، آه با تو اکنون چه فراموشیها با من اکنون چه نشستن ها، خاموشیهاست تو مپندار که خاموشی من هست برهان فراموشی من من اگر برخیزم تو اگر برخیزی همه بر می خیزند. - حمید مصدق چقدر این شعر که تو سال 1343 سروده شده با حال و هوای امروز من میخونه جالب نیست؟
-
تکلیف
چهارشنبه 31 خردادماه سال 1391 17:41
چقدرم که ما استرس داریم و تکلیف انجام میدهیم البته تکلیف هم هستا یه وقت فکر نکنید...
-
برابری و برادری!
دوشنبه 29 خردادماه سال 1391 00:07
حتما شنیدید که همه با هم برابرند اما بعضی برابرترند! همچنین در مورد برادری... این روزا اگه دقت کرده باشین در بعضی مکانها عکسهایی از آدمهای دانشمند و فداکار کشورمون گذاشته شده اما بدون هیچگونه موضع گیری ٬ انگار برخی از بقیه دانشمند تر و فداکارتر و در کل برترند البته به لحاظ ظاهر . چون اوایل فقط عکس اون بود بعدها انگار...
-
دو کاج جدید!
یکشنبه 28 خردادماه سال 1391 08:05
در ادامه بلاگ گردیهایمان به بیست و یک سالگی برخوردیم شعر زیر رو از اونجا کپی کردم، نوشته شاعرش همان شاعر دو کاج قدیمی خودمان است - محمد جواد محبت در کنار خطوط سیم پیام خارج از ده دو کاج روئیدند سالیان دراز رهگذران آن دو را چون دو دوست میدیدند روزی از روزهای پائیزی زیر رگبار و تازیانه باد یکی از کاج ها به خود لرزید خم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 خردادماه سال 1391 12:20
سعی کن آنقدر کامل باشی، که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران، گرفتن خودت از آنها باشد. (پائولو کوئلیو)
-
افسرده شدیم!
یکشنبه 14 خردادماه سال 1391 17:21
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد باقی همه با حاصلی و بی خبری بود چقدر بده انتظار داشته باشی که کسی نوشته هات رو بخونه اما هیچی به هیچی! آخه خودت اومدی جایی داد هات رو میزنی که کسی نشنوه یهو ، دیگه چه انتظار بی خودی داری...
-
حرف مفت!
شنبه 13 خردادماه سال 1391 15:05
وقتی حرفی برای گفتن نداری مجبور میشی حرفهای دیگران رو تکرار که چی بگم بلغور کنی! مثل این: "این روزا عده ای یه جوری زیرآبی میرن که دلت میخواد بهشون بگی :من نگاه نمیکنم بیا بالا یه نفسی بکش لااقل خفه نشی !" از طرف دوست شریفی که سالهاست ما در لیستش هستیم!
-
باقالی بار کردن هم مصبیتی است!
سهشنبه 9 خردادماه سال 1391 15:29
اگر ساعت یک نیمه شب یه پیامک با این مضمون از یه ناشناس بگیرید : "وقتی سگها رشوه میگیرند!! و ...وفاداری کیلویی چند !!" عکس العمل چی باید باشه؟ اصلا یعنی چی؟ آدمای این دوره کجا سیر میکنند ؟! حالا بیا درستش کن
-
کوزه گر در کوزه افتاد!
سهشنبه 2 خردادماه سال 1391 14:44
جالبه یه زمانی آدم بد بدای این روزگار یه حرفایی می زدن و به خاطر همون حرفا به خیانت و جنایت متهم میشدن!! و چه بلاهایی که سرشون نیامد... اما حالا همون اتهام زنندگان خوب و مطهر هم دارن اون حرف بدا رو تکرار می کنن؟ حالا یکیم باید اینا رو متهم کنه و از دور به در! خدا به داد برسه وقتی دیگه کسی نمونه که متهم بشه و مجرم،...
-
سخته- آسونه؟!
دوشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1391 09:07
بعد از چندی امروز از رادیو یک جمله قشنگ شنیدم! نمیدانم از کیست٬ اما دوست دارم بدانم ... جستجو کردم خیلی ها این جمله را تو صفحاتشان نوشته بودند اما بدون نام بردن از نویسنده اصلی!!؟ << ساده ترین کار دنیا این است که خودت باشی و سخت ترین کار این است که آنی باشی که دیگران می خواهند.>> به نظرم دقیقا همین طور است...
-
میخوام گم شم!
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 11:07
چطوری میشه بریم یه جایی گم شیم هیچکی نتونه پیدامون کنه؟!
-
دوباره دانشجو شدیم!!
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 15:32
شگفتا ! بعد از این همه درس خوندن و جون کندن دوباره .... استرس٬ کلاس٬ درس و تکلیف ..... از توانم خارجه
-
دروازه قلب!
شنبه 19 فروردینماه سال 1391 11:34
دوست شریفی می گفت: برخی آدما قلبشون مثل در اتوماتیکه، وقتی نزدیکشون میشی قلبشون باز میشه و وقتی دور میشی، بسته!!!
-
سال نو
شنبه 5 فروردینماه سال 1391 09:05
سال نو مبارک!
-
لعنت
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1390 00:23
لعنت به این زندگی سگی!
-
به شکرانه!
چهارشنبه 17 اسفندماه سال 1390 01:07
همانا ما مردمانی بسیار راست گفتار و کردار و پندار هستیم!
-
یکم از مد افتاده اما
سهشنبه 2 اسفندماه سال 1390 10:50
اگر شبا خوابتون نمیبره و از بیکاری و فقر و بدبختی و اختلاس و تحریم و احیانا افسردگی نیست، بدونید که بیداری اسلامی به سراغ شما اومده!
-
برای تو
چهارشنبه 19 بهمنماه سال 1390 13:57
مینویسم که بدانی که ما چه بر سرمان آمده .... کاش خواننده شعرم باشی ! راستی شعر مرا می خوانی؟! ...
-
زورم نمی رسه دیگه!
شنبه 8 بهمنماه سال 1390 09:03
نمی دونم چرا من اینجوریم! تو تمام زندگیم همیشه باید مواظب می بودم نریزه! حتی گاهی اینقدر کج بود که خدا میدونه! اما دیگه خسته شدم. بریدم ! باید بزارم بریزه ببینم تهش چی مشه!!! به درک! باید این سازنده کجدار مریز رو بفرستنش به ....
-
همینه ایم ما!
شنبه 1 بهمنماه سال 1390 13:19
به خدا روی پت و مت رو سفید کردیم ما دیگه، مخصوصا .... ! همینه دیگه یک مطلب جالب البته خیلی به حرف اولی من ربط ندارد ولی همچین بی ربط هم نیست! دور و برم را که نگاه میکنم پر است از این ایده های آقایان بدون مطالعه و دور اندیشی و سپس اجرا و در آخر نتایج اسف بار یا بقول دوست عزیزی اسفناک، پس از آن ایده نو از نو، مثل یه...
-
اتمسفریک
دوشنبه 19 دیماه سال 1390 12:03
آخه چرا این قدر مردم جو گیری داریم ما ! آی جو میگیرتمون آی ی ی !
-
بازنگری
جمعه 16 دیماه سال 1390 10:52
بعد از اون همه سال بعد از اون همه اتفاقات رنگارنگ اون همه زشتی ٬ زیبایی نمی دونم چرا از ته دل هیچ وقت خوشحال نبوده و نیست تو زندگی پیشرفتای زیادی کرده اما جای یک چیز انگار همیشه خالیه! نمیدونه اون چیه ٬ واقعا٬ اما نبودش رو با تمام وجود احساس میکنه... تلاش زیادی کرد تا به خونوادش و دوستاش که زمانی به سختی زندگی می...
-
روزمره گی
پنجشنبه 15 دیماه سال 1390 20:09
دانشنمدان متعقدند که مغز آدما فقط به اول و آخر کملات توجه مکینه برای هیمنه که تو تونستی این رو بخونی.......... با دقت بخوانید!!
-
شگفتا روزگاری داشتیم!
سهشنبه 13 دیماه سال 1390 10:12
.... در سحرگاه سر از بالش خوابت بردار! کاروان های فرومانده خواب از چشمت بیرون کن! باز کن پنجره را ! تو اگر باز کنی پنجره را ، من نشان خواهم داد ، به تو زیبایی را. ... زمانی تمام ذهن من رو شعرهای حمید مصدق پر کرده بود! نمیدانم بگویم یادش به خیر؟! نه خیر؟! باز نمیدانم الان بهتر است یا بدتر، اما احساس دلتنگی عجیبی دارم!
-
زمستان است!
پنجشنبه 1 دیماه سال 1390 10:54
تنها آخرین شب پاییز یلدا نیست، تمام شبهای بی تو بودن یلداست!
-
روان نژند
سهشنبه 29 آذرماه سال 1390 14:43
هر چقدر یادداشت قبلی را میخوانم بیشتر لجم میگیرد ! به حساب خودم خیلی سعی کرده بودم منظور خودم را آشکارا برسانم٬ اما خیلی گنگ و سطحی و موردی شده ! نیمی از حرفی که درون ذهنم بود را بیان نمی کند! در حالی که خواستم چیز دیگری بود اه ... سخت ترین درس دنیا که هیچ وقت درست آموزش داده نمی شود انشاء می باشد! همیشه دوست دارم از...
-
غر خیلی طولانی!
شنبه 26 آذرماه سال 1390 15:20
جونم براتون بگه 1- من به دلایلی با آدمای گوناگون و گاهی جالبی روبرو میشم. آدمای تحصیل کرده ای رو می بینم که ادعای روشنفکری دارند، فکر می کنند آخر فرهنگ و ادب هستند، اما هنگام عمل که میشود رفتارشان بسیار جالب می شود. بگذارید خودم را هم جز آنها بیاورم، اما من ادعای تحصیل کردگی و روشنفکریم نمیشود ها ! ؛-) آره از همه...
-
نوستالژی
سهشنبه 22 آذرماه سال 1390 08:17
روزی که ما با هم آشنا شدیم چه خوب بود مثل این روزها نبود یه روز بی غروب بود اما تا دلامون از هم دیگه بی خبر شد سینه مون مثل کویر تشنه و تشنه تر شد دیگه اون روزها گذشت زندگی همینه!
-
خفقان یا خفه خون
پنجشنبه 17 آذرماه سال 1390 12:12
زمان زیادی است که مغزم کار نمی کنه واسه همین گاهی میام اینجا و جملاتی از این و اون مینویسم مثل این: "دور باش اما نزدیک ، من از نزدیک بودنهای دور میترسم" نمی دونم از کیست؟ بعدش میگم خوب که چی؟ مسخره است، یه صفحه باز کردی میایی حرفای اینو اون رو توش مینویسی ، پس حرفای خودت چی؟ خوب حرف زیاده اما مغزم ترافیکش...
-
دلخوشی
جمعه 11 آذرماه سال 1390 19:48
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی وزد!