گریزان

خیال خام در سر می پرورانم....

گریزان

خیال خام در سر می پرورانم....

تنها!

دریغ از یک دوست؟!

باخودمعهدکردمتندتندپستکنم

به نظر میرسه کسی حکایت قبل رو نخونده باشه هرچند حتما همه شنیده اند 

 

هر دم از این باغ بری میرسد 

اشکنه و فجر مقاومت سپاسی و   هم چی آرومه  

جمعیتمون واقعا کمه ها 

 

نتیجه اخلاقی 

ما خیلی خوشبختیم

ا/ع/ت/ر/ا/ض نشان میدهیم به گمان خود!

حکایت اون پادشاهی رو که برای تسلط همه جانبه بر مردم ./././././ن را ممنوع کرده بود به علاوه بسیاری محدودیتها و ممنوعیتهای دیگر ... شنیدید 

 

گویند پس از آن چون تنها راه آسان نشان دادن اعتراض به سیستم همان   ./././././ن بود مردم همان را بر گزیدید و تمام هم و غمشان آن گشت 

غافل از اینکه این بند از قوانین جدید دقیقا برای سوپاپ اطمینان گنجانده شده بود در واقع مردم با این رفتار به گمان خود به مخلفت جدی با سیستم برخاسته و  انرژی منفی خود را تخلیه میکردند. 

 

حالا این شده حکایت ما و م/ر/غ  و ت/خ/م م/ر/غ و س/ک/ه و د/ل/ا/ر و بسی بیش از اینها!!!