گریزان

خیال خام در سر می پرورانم....

گریزان

خیال خام در سر می پرورانم....

از سر بی کلامی

داشتم بلاگ اسکای رو، طبق معمول وقتای بیکاری، زیر رو  میکردم

یعنی پیجهای به روز شده رو اکسپلور میکردم، متوجه شدم چقدر کم هستند بلاگرای اینجا

به جز حجم‌انبوهی از تبلیغات و صفحات  spam طور، یک چند نفری هستند که فعالیت میکنند و واقعا بلاگر هستند یعنی فکر کنم انگشت شمارند 

البته اینجا خلوت شده جاهای دیگه قطعا بیشترند

جالبیش این بود که اکثر این بلاگر ها همو میشناسن و دوست شدن یا بودند انگارر و  وقتی کامنتا رو میخونی  همه برای هم کامنت میگزارند

جالبه.‌یعنی دنیای جالبیست

برای من که دوستی ندارم انچنان در دنیای واقعی یکم حسرت بر انگیز بود

از سر بی موضوعی امروز الکی گیر داردم به این موضوع

بازی با افکار عمومی ما خنگها

فکر نمیکنید همش یک بازی هست و همه ما سر کاریم؟

آخه مگر می شود همچین چیزی؟

زسانه هم که کلا همه جیره خور و در اختیار

از هر دو طرف!!

من که فکر میکنم همشون دستشون تو یک کاسه هست و سرکار رفتیم اساسی!

اینجا جنگل است و قاتون جنگل حکم فرماست و ما برای بقا حتی بچه خودمان را میخوریم


پی اس:

چرا من اینقدر بازدید کنتده دارم ولی رد پاشون رو نمیگیرم؟

یک کامنتی چیزی بگزارید اقلا دلمون خوش شود

عنوان یادم رفت. التماس تفکر

قبول دارید ما ملت جوگیری هستیم

به هیچ‌وجه کارهامون از روی فکت و استدلال نیست

همیشه هم سریع به یک طرف غش میکنیم

البته نباید جمع بست ولی اکثرمون همینیم

در مورد هر چیزی نظر میدیم. برای همه نسخه می پیچیم

کلا هممون خیلی دانا هستیم ولی نمبدونم چرا کمیتمون همیشه لنگه!!

داداش بیل زنی برو باغچه خودتو بیل بزن


پی نوشت

من دوباره نرفتم‌تو لیست آپ‌شده ها! چرا؟

راستی شما بازی پدرخوانده رو می بینید؟

 چطورم!