گریزان

خیال خام در سر می پرورانم....

گریزان

خیال خام در سر می پرورانم....

نفس کشیدن‌ممنوع

این جریان صاد...ب...قی. و داستانهای مشابه این روزا چقدر آدم رو یاد حکایت معروف ممنوع کردن  .و.ی.ن هست؟

تمام انرژی و هم و غممون شده که با این روشها مخالفت مون رو نشون بدیم و افتخار میکنیم بهش

اما غافل از اینکه در دام خودشون افتادیم و دقیقا اون کاری رو میکنیم  که انتظار میرود

مساله آگاهی و تو زمین حریف بازی نکردن   رو باید همه گیر کنیم که متاسفانه زورمون نمیرسه

بی گدار

باید بزنم‌بیرون از این جا، نمیدونم کجا ولی هر جایی بهتر از اینجا

دیگه اصلا جای موندن نیست 

دیوانه خانه است

نه جرات دارم نه قدرت دارم

نه عرضه دارم (این عرضه درسته) ؟؟!!

نه چیزی برای عرضه دارم

اصلا چی دارم؟!

اصلا ورودی با خروجی نمیخونه ، چه کنم؟؟

نیست که نیست!! یعنی‌کجا رفتند؟

ای بابا

بعد از مدتها یکی میامد خوب مینوشت و ما استفاده یا شایدم  سو استفاده میکردیم؟ چیکارشون کردیم که در رفتند؟

هرچی هم‌میگردم ردی ازشون‌نیست البته فکر کنم خوب بلد نیستم‌بگردم

خلاصه یک جماعتی محروم شدند از  کار ایشون