گریزان

خیال خام در سر می پرورانم....

گریزان

خیال خام در سر می پرورانم....

شانس!

من معمولا خودم رو به شوخی  آدم  بدشانسی معرفی میکنم در جمع دوستان ، اما واقعا به شانس اعتقادی ندارم. ولی....

ولی گاهی اتفاقاتی میافته که فکر میکنم او گفتن ها اثرش رو گذاشته!

آخرینش این هست که حدود 20 روزِ که میخواستم برم یک اداره دولتی برای کار اداری . به دلیل مشغله زیاد، تنبلی،  گرما و ... نمیشد که برم و بالاخره امروز توفیق حاصل شد. با وجود گرمای فراوان و ترافیک رهسپار محل مورد نظر شدم. غافل از اینکه سیستمهاشون امروز به هم ریخته و قطع است. و من مجبورم یک روز دیگه مراجعه کنم. و من که بسی خوش خوشانم شده بود بالاخره کار امرو ز انجام میشود، با فکی به زمین چسبیده برگشتم تا من باشم به بدشانسی خودم اعتقاد پیدا کنم. 

از این اتفاقها تا دلتان بخواهد دارم که تعریف کنم، حالا برای اینکه این پست طولانی نشود بعدی رو فردا میگم!

ماجرای این فیشهای حقوقی خیلی جالب شده! مثل اینکه یهویی سبز شده اند! خوب اینها که از کانالهای خوش عبور کرده اند! نمیشه که مسئولین از قبل خبر نداشته باشند!

به نظرم همه اینها برا ی گرم کردن سر من و شما  است تا فراموش کنیم فسادهای میلیاردی رو