گریزان

خیال خام در سر می پرورانم....

گریزان

خیال خام در سر می پرورانم....

دوباره دانشجو شدیم!!

شگفتا ! بعد از این همه درس خوندن و جون کندن دوباره .... 

استرس٬ کلاس٬ درس و تکلیف ..... 

از توانم خارجه

نظرات 4 + ارسال نظر
الف.کاف سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 17:19

فکر نمی کنم خیلی اختلاف سنی داشته باشیم ... منو بگید که تازه می خوام شروع کنم!!

حالا اجازه هست تبریک بگیم یا نه؟!!

سپاسگذارم
آخر یک جایی دوباره رفته ایم که به خاطر استرس فراوان زمانی گریخته بودیم

الف.کاف یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 14:50



دانشگاه آزاد مرودشت؟!!

خواهرزاده‌ی منم اون‌جا درس می‌خونه

نه بابا!
اونجا به سطح ما نمیخوره که! حالا از کجا؟! اونجا؟ آهان آمار و اینا!!

خوب من گاهی از آکانتش استفاده میکنم

واقعا؟ چی میخونن؟

شما خواهرزاده به این بزرگی دارین!

الف.کاف شنبه 10 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 15:43

بلی!!



خواهرزاده‌ی ما متولد 70 ست ... یعنی الان 21 سالش است!
خودمان متولد 60 می‌باشیم!
در ده سالگی به مقام رفیع خاله شدن نایل شدیم!!

مهندسی نفت می‌خونه ... تو این دانشگاه:
http://www.fsriau.ac.ir/index.php

حالا شاید اسم و رسمش رو غلط و اینا گفته باشیم، ببخشید خلاصه.
(فقط می‌دانستیم نرسیده به شیراز است ... انگار طرف‌های مرودشت و اینها ... دقیق نمی دانم!)

خاله خوبی هستید ؟
من دایی خوبی نتونستم باشم


این آدرس مال دانشگاه علوم تحقیقاته

خودشون میگند علوم و تفریحات

خوش به حالوشون تازه اول راهند فرصت زیاد دارند

الف.کاف یکشنبه 11 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:10

برای این خواهرزاده‌ام که اولی بود شاید نه ... بیشتر شبیه خواهر و برادر بودیم با چالش‌های خواهر و برادری!
اما برای دو خواهرزاده‌ی یعدی‌ام که پسر خاله‌های این خواهرزاده اولی هستند و الان 11 ساله و 6 ساله‌اند بله؛ خاله‌ی نسبتا خوبی بوده‌ایم!
شما هم ناامید نشوید، دایی بودن که تمام نشده!
ادامه بدهید و جبران کنید.
می‌دونم که می‌تونید



سعی مینماییم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد