گریزان

خیال خام در سر می پرورانم....

گریزان

خیال خام در سر می پرورانم....

کلاه اینقدر گشادست یا سر ما کوچک؟ شاید هم حافظه ما مشکل دارد؟

همیشه به همین شیوه سرمان کلا ه می رود و جیبمان را خالی می کنند ، جالبه که خودمان هم کمک میکنیم در جهت خالی شدن جیب مبارک! هر دفعه وقتی متوجه می شویم که خیلی دیر شده! ولی بار بعد انگار یادمان میرود وقایع تکراری! آنها خیلی زرنگ هستند یا ما خنگ؟ نمیشه که هر بار یک اتفاق تکراری بافتد؟ یک چیزی  به خوردمان میدهند به نظرم؟!! 


بماند برای زمانی که یادمان باشد. نقدا فکر میکنیم این دیگر بار آخر است!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد